روزانه‌های امیر

کمی جدی‌تر

روزانه‌های امیر

کمی جدی‌تر

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۸ اسفند ۹۱، ۱۱:۰۹ - روژان سری با کسر "ی"
    :-/

۲ مطلب با موضوع «رسانه» ثبت شده است

سال‌ها پیش زمانی که پدر و مادرها یا حتی کارشناسان اجتماعی قصد داشتند جوانان و بچه‌ها را از خطرات استفاده از اینترنت آگاه کنند، به آنها توصیه می‌کردند که به افراد غریبه اعتماد نکنند و اطلاعات شخصی‌شان را در اختیار انها قرار ندهند. نصیحت‌شان البته بی‌دلیل هم نبود. هر سال آمار مختلفی ارائه می‌شد در مورد کودکان و خصوصا دخترانی که فریب دوستی‌های اینترنتی را خورده‌اند و با ارسال اطلاعات و عکس‌های شخصی‌شان به افراد سودجو دچار ضرر و زیان مادی و معنوی سنگینی شده‌اند.


حالا اما در سال 2013، کلاه‌برداری اینترنتی رنگ و بوی جدیدی به خود گرفته است. در واقع اصل قضیه تغییری نکرده است، آدم‌بد‌های قصه هنوز هم سعی دارند به روش‌های خودشان از سادگی کاربران مبتدی سوء استفاده کنند، اما روش کارشان به‌شدت پیچیده‌تر شده و دیگر کافی نیست که پدر و مادرها به بچه‌ها توصیه کنند "با افراد غریبه حرف نزن"!



برای یادآوری دو نمونه ساده و عینی که این‌روزها به شدت رایج شده و سایت‌های اینترنتی مطالب زیادی درباره‌شان منتشر می‌کنند، باید سراغ شبکه‌های اجتماعی رفت.


اگر در اینترنت عبارت "خرید و فروش لایک" را به زبان فارسی یا انگلیسی جست‌وجو کنید، با موسسه‌ها و افراد بی‌شماری برخورد می‌کنید که کارشان رد و بدل کردن "لایک" در شبکه‌های اجتماعی است. در حقیقت با توجه به اینکه این روزها بیشتر بودن لایک‌های یک صفحه باعث بالا رفتن تعداد بازدید مطالب آن صفحه و در نتیجه کسب سود مالی بیشتر برای صاحب موسسه و بالا رتبه سایت مرتبط با آن می‌شود، مدیران پیج‌ها سعی دارند لایک‌های خود را به هر روشی بیشتر کنند. در این بین سودجویان برای رسیدن به اهداف‌شان به استفاده از تله‌های مختلفی از جمله ایجاد صفحات تقلبی که کاربران را به لایک،‌ کامنت‌ یا اشتراک‌گذاری مطالب خاص دعوت می‌کنند رو آورده‌اند.


شاید بپرسید خب مگر لایک من نوعی چه چیزی را در عالم جا به جا می‌کند؟ ماجرا صرفا شما نیستید. ماجرا مربوط به بیش از یک میلیارد کاربر است که لایک‌هایشان می‌تواند تاثیر زیادی داشته باشد. حداقل ماجرا این است که مدیران این صفحات کلاه‌بردار از هویت مجازی شما به صورت غیر قانونی برای پول‌دار شدن خودشان استفاده می‌کنند.


اما شاید هویت مجازی و مسائل این مدلی، دغدغه همه کاربران نباشد. موضوع اینجاست که در شبکه‌های اجتماعی، موارد خطرناک‌تری هم وجود دارند که مستقیما با اطلاعات کاملا شخصی افراد در ارتباطند. در این شبکه‌ها، اپلیکیشن‌هایی وجود دارند که به عناوین مختلف برای خیلی‌ها آشنا به نظر می‌رسند. عنوانی مثل: فرزند شما چه شکلی خواهد بود؟ با چه کسی ازدواج خواهید کرد؟ چند نفر از پروفایل شما دیدن می‌کنند؟ در صفحه ورودی همه این اپلیکیشن‌ها، سایت به کاربر نشان می‌دهد که اپلیکیشن به کدامیک از اطلاعات شخصی او برای اجرا دسترسی خواهد داشت. جالب اینجاست که متاسفانه همه اپلیکیشن‌های فارسی و پرطرفدار در این شبکه‌ها، دسترسی‌های بی حد و حصری برای خودشان در نظر گرفته‌اند که هیچ ارتباطی به کارایی‌شان ندارند؛ اطلاعاتی از جمله خواندن پیام‌های شخصی، برداشتن نشانی ایمیل، شماره تماس‌ها و مواردی از این دست.



دزدی اطلاعات افراد مبتدی دیگر نه تنها به ارتباط مستقیم با آقای دزد محدود نیست، بلکه از مرز شبکه‌های اجتماعی هم گذشته و در حال حاضر نرم‌افزارهای موبایلی زیادی نیز هستند که با گرفتن دسترسی‌های عجیب و غریب از سیستم، دیتاها را می‌دزدند!


نکته‌ای که باید به آن توجه کنیم این است که اگر قبلا کارشناسان به افراد تازه‌کار پیشنهاد می‌کردند که به غریبه‌ها اعتماد نکنید، امروز هم باید حواسمان باشد که همه این اپلکیشن‌ها و دزدی اطلاعات قابل پیشگیری است. کافی است کاربران بدانند که قبل از نصب و اجرای نرم‌افزارهای مختلف، باید دسترسی‌های مورد نیاز آنها را بررسی کنند و اگر نکته مبهمی به چشم‌شان خورد یا با اپلیکیشن بی‌اسم‌ و رسمی طرف بودند، از نصب آن خودداری کنند.


به‌نظرم باید توجه داشته باشیم که موضوع اطلاعات شخصی هم‌وطنان (که بعضا ممکن است سرقت اطلاعات افراد مهمی از جمله دانشمندان و کارشناسان را نیز شامل شود)، چیزی فراتر و مهم‌تر از تعارفات اداری و رودربایستی‌هایی است که ممکن است کارشناسان با هم داشته باشند. در فضایی که مسوولان با درایت حوزه فاوا از آنچه در کشور اتفاق می‌افتد آگاهند، بهتر است عینک واقع‌بینی به چشم بزنیم و با پذیرفتن بعضی از حقیقت‌ها، اطلاع‌رسانی درباره این‌تیپ سرقت اطلاعات را از طریق رسانه‌های جمعی و برنامه‌های تلویزیونی آغاز کنیم.


*یادداشتم در شماره چهارم همشهری دیجیتال، 17 دی 1391

  • امیرجلال‌الدین شوکتی

هفته گذشته یک موزیک ویدئوی کره‌ای که طبیعتا به زبان کره‌ای است و اکثر مردم دنیا چیزی از محتوایش نمی‌فهمند، به رکورد بیش از یک میلیارد بازدید در شبکه اشتراک گذاری ویودیوی گوگل رسید. رقم را یک بار دیگر بخوانید: یک میلیارد بازدید، آن هم فقط در وب‌سایت یوتیوب! با یکی حساب سرانگشتی و ضرب و تقسیم ساده می‌توان این نتیجه را گرفت که در بدترین حالت، اگر هر نفر ویدئو را حداقل به دو نفر دیگر هم نشان داده باشد یا دست‌کم حال و احوال کلیپ را برای آنها تعریف کرده باشد، در حال حاضر از هر سه نفری که در خیابان پیدا کنید، یک نفرشان به نوعی با این ویدئو آشنایی دارد.


گوگل می‌گوید این ویدئو به طور میانگیان روزانه بین هفت تا ده میلیون بار توسط کاربران اینترنتی در سراسر جهان دیده می‌شود. این موزیک ویدئو حالا با داشتن بیشتر از پنج میلیون لایک و یک میلیارد نمایش در شبکه اشتراک‌گذاری ویدئوی گوگل، در کتاب رکوردهای گینس ثبت شده است. پیش از این یک خواننده نوجوان آمریکایی که ویدئوی یکی از ترانه‌هایش حدود 813 میلیون بار دیده شده بود، رکورد دار این صحنه بود.



آن طور که در خبرگزاری‌های ایرانی نوشته شده، نام این ویدئو یعنی «گنگنم‌استایل»، اسم یکی از محله‌های معروف  «سئول» است که به آن «بورلی هیلز» سئول هم می‌گویند و معنی آهنگ «گنگنم استایل» به فارسی چیزی معادل «به سبک گنگ‌نم» می‌شود. شاید کسانی که برای اولین بار این ویدئو را اتفاقی روی اینترنتی می‌دیده و لایک می‌زده‌اند، هیچ‌وقت فکر نمی‌کردند که گنگنم‌استایل را در عرض سه ماه، بیشتر از ششصد میلیون نفر ببینند و پنج ماهه به رکورد یک میلیارد نمایش برسد.


این موزیک ویدئو حالا به نمادی جهانی تبدیل شده و افراد زیادی به سبکی که او در ویدئو می‌خواند، در محافل مختلف خوانده‌اند. خیلی‌ها هم ویدئوی ساختگی‌ و جعلی‌شان روی اینترنت پخش شده! از باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا گرفته تا دیوید کمرون، نسخت وزیر انگلیس. ویدئوهای گروهی مشابهی هم منتشر شده که در آن مردم سعی در بازسازی این ویدئو داشته‌اند. از جمله دانشجویان دانشگاه ام‌آی‌تی در شهر بوستون و گروهی از سربازان انگلیسی در پادگانی نظامی در افغانستان. قضیه وقتی جالب‌تر می‌شود که بدانید بان‌کی‌مون، دبیر کل سازمان ملل هم با استقبال از انتشار گسترده این ویدئو آن را «نیرویی برای صلح جهانی» عنوان کرده است.



دلیل محبوب شدن این ویدئو به‌نظرم مشهود و حتی از قبل قابل پیش‌بینی است. همیشه و در هر جای دنیا، چند فاکتور مهم برای محبوب شدن یک موضوع وجود دارد که «سرگرم کردن» جزو مهم‌ترین‌هایشان است. این ویدئوی کره‌ای هر کسی را می‌خنداند و سرگرم می‌کند. بدون اینکه از جنبه‌های جنسی به طور مشخص برای معروف شدنش استفاده کرده باشد. اما اینکه چرا یک بامزگی نه‌چندان مشهود، یک آهنگ کره‌ای (و برای اغلب ما، بی‌معنی) را به این قدرت می‌رساند، از نظر من یک دلیل مشخص دارد. آن هم اینکه نوع و جنس اهمیت پیدا کردن آثار هنری عوض شده است.


راستش خیلی پیگیری اخبار سینمایی نیستم و مهم‌ترین جایزه‌ای که با شنیدن عبارت «فیلم سینمایی» به ذهنم می‌رسد، اسکار است. پارسال همین روزها، اسکار بهترین فیلم سینمایی سال 2011 به فیلم آمریکایی و صامت «آرتیست» رسید. حالا اگر دنبال آرتیست در شبکه‌ اجتماعی بگردید، با صفحه‌ حدود 290 هزار لایکه مواجه می‌شوید. در حالی که لایک‌های صفحه این موزیک ویدئو، دارد از یک میلیون هم عبور می‌کند.
موضوع اینجاست که اگر پنجاه سال پیش، سلیقه عده خاصی از هنرمندان و هیئت داوران به‌شدت مهم تلقی می‌شد و انتخاب آنها در هر زمینه‌ای، برترین‌ها را مشخص می‌کرد، حالا بازی عوض شده و خود مردم بهترین‌ها را انتخاب می‌کنند. در واقع چیزی که مردم انتخاب می‌کنند، چه از نظر معنوی و چه از نظر مادی اهمیتی بیشتری پیدا کرده و سود بیشتری عاید صاحب اثر می‌کند، تا انتخاب یک هیئت داوری چهار پنج نفره.


مطمئنا اگر در قرن پیش زندگی می‌کردیم، هیچ‌وقت این موزیک ویدئوی کره‌ای اینقدر معروف نمی‌شد و اصلا شاید هیئت دوران و مرز‌های بسته‌شان، این ویدئوی اصطلاحا جلف را همان اول کار راهی سطل زباله می‌کردند. اما حالا این کلیپ مطرح شده، الگو شده و دارد دنیا را با سبک زندگی و سبک انتخاب جدیدی آشنا می‌کند. این لطفی است که پیشرفت تکنولوژی در حق همه انسان‌ها کرده و به‌نظرم دنیای دوست‌داشتنی آینده هم همین است. دنیایی که در آن همه حق اظهار نظر داشته باشند و در بررسی دیدگاه‌ها، رای و عقیده هر آدمی به اندازه بقیه آدم‌ها مهم باشد. دقیقا همه به اندازه هم، به اندازه یک لایک.


*یادداشتم در شماره سوم همشهری دیجیتال، 10 دی 1391

  • امیرجلال‌الدین شوکتی